دخترکم سه یا چهار سالش بود،تازه عقلرس شده بود؛ آنقدری که بفهمد گلودرد و بیمارستان و روپوش سفید و دکتر و پرستار، آخرش به آمپول ختم میشود. گفتم : «عزیزکم! آمپول درد داره. گریه هم داره. باید هم بهت بزنن. اگه دلت خواست میتونی گریه کنی.» اینا را در حالی …
ادامه نوشته »