خانواده همسر شما بخشی مهم از زندگی شریک زندگی شما هستند و همین قضیه باعث میشود بخش مهمی از زندگی شما نیز باشند. هیچکس ادعا نمیکند حفظ تعادل بین نیازهای خود و دیگران ساده و راحت است، مخصوصا نیازهای خود و یک خانواده، اما ایجاد هماهنگی در خانواده، امری غیرممکن نیست و شدنی می باشد و واقعا ارزش تلاش را دارد. برقراری ارتباط و بازسازی ارتباطهای ازدسترفته کار نه چندانآسان اما ارزشمندی است، زیرا سرمایهگذاریِ امروزِ شما در طول زندگی مشترکتان باقی خواهد ماند. در این مقاله ۵ نکته و ایده برای چگونگی نحوه ارتباط با خانواده همسر ارائه میگردد که میتوان با رعایت وپیاده سازی این موارد در ارتباط با خانواده همسر به بهترین شکل ایفای نقش کرد.
پادکست ۵ نکته مهم در مورد ارتباط با خانواده همسر را ،بشنوید:
۱. همراه همسرتان باشید
این قانونِ اصلی ازدواج موفق است. برای آنکه رابطهای درست با خانواده همسرتان داشته باشید، باید مسائل را با هم حل کنید. فراموش نکنید هر دوِ شما درگیر این مسئله اید. هرگز همسرتان را در موقعیتی قرار ندهید که مجبور باشد بین شما و اقوامش یکی را انتخاب کند. با این کار او را در بنبستی بدون راه خروج گیر میاندازید. درعوض سعی کنید رابطهی همسرتان با پدربزرگ و مادربزرگ، والدین و برادر و خواهرش را درک کنید و در صورت امکان از آن حمایت کنید. حتی اگر والدین همسرتان بسیار بد باشند، بههرحال پدر و مادر او هستند و شما باید همراه همسرخود باشید و کاستی های خانواده او را به رویش نیاورید.
۲. حدومرزها را مشخص کنید
با همسرتان مشخص کنید چه چیزهایی مهماند. برای نمونه، ما به فرزندانمان اجازه میدهیم هر زمان هرچیزی خواستند، بخورند، اما اگر بخواهند ده تا بستنی پیش از شام بخورند، چه؟ از نظر من مشکلی ندارد، بهشرط آنکه شامشان را بهاندازه بخورند. اما دربارهی کارهای مدرسه خیلی خیلی حساس هستیم. فکر نمیکنم تا حالا به ذهن بچههایم خطور کرده باشد که نمرهای زیر «بسیار خوب» هم وجود دارد. با کمک اعضای خانواده، ارزشهای خانوادهتان را مشخص کنید و آنها را با اقوام همسرتان در میان بگذارید
حالا که صحبت از حدومرز شد، این را هم بگویم: هرگز قولی ندهید که نتوانید عملیاش کنید. کوتاهآمدن در مقابل دیگران بهمنظور حفظ آرامش و صلح، به ندرت مسائل را حل میکند، مخصوصا اگر خانواده همسرتان پرتوقع باشند. در نهایت در رابطه با اقوام همسرهمواره اعتدال را رعایت کنید تا باعث سربلندی همسر شما شود .
۳. روی مواضعتان پافشاری کنید
مانند نوجوانان، خشک و غیرمنعطف نباشید، اما بر سر مواضعتان محکم بایستید. برای مثال اگر نمیخواهید اقوام همسرتان سرزده به خانهتان بیایند، رک و روراست به آنها بگویید ترجیح میدهید قبل از آمدن تماس بگیرند و نمیتوانید پذیرای مهمان سرزده باشید.
شما و همسرتان قدرتمندتر از چیزی هستید که فکر میکنید. تصمیمگیرنده شمایید. شما حدومرز دیدوبازدید، جشنها، دیدن نوهها و سایر امور را مشخص میکنید. خودتان را دستکم نگیرید. اگر نخواهید، هیچکس نمیتواند برنامهاش را به شما تحمیل کند.
۴. بیواسطه صحبت کنید
تاحدامکان از شخص سوم برای رساندن حرفتان استفاده نکنید. از همسرتان نخواهید که با خواهرش دربارهی کاری صحبت کند که باعث ناراحتیتان شده است؛ خودتان مستقیما صحبت کنید. اگر کسی اذیتتان کرد، هرچهسریعتر به او بگویید. گاهی اوقات مسئله جدی است، اما بعضی اوقات ممکن است سوءتفاهم باشد. خانمی با فردی ازدواج کرد که خانوادهاش در آلمان بزرگ شده بودند.
هروقت اعضای خانواده به آشپزخانه میرفتند، در را پشت سرشان میبستند و او معمولا در سالن تنها میماند. او سالها این وضعیت را تحمل کرد و سرانجام به خود جرئت داد که از مادرشوهرش بپرسد چرا درِ آشپزخانه را میبندد. مادرشوهرش جواب داد: «چرا؟ خب برای حفظ حرارت. ما همیشه در آلمان این کار را میکردیم». پس بستن درِ آشپزخانه هیچ ربطی به او نداشت! این سوءتفاهم فرهنگی که نه آن خانم متوجهاش شده بود و نه خانوادهی شوهرش، باعث ناراحتی چندسالهی او شده بود.
۵. خودتان باشید
شکسپیر چند قرن پیش سخنی گفت که همچنان زنده است: «سعی نکن خودت را تبدیل به فردی کنی که خانواده همسرت میخواهند.» برای مثال فرض کنید آنها بهدنبال خانمی کدبانو باشند و شما وکیل شرکتی بانفوذ باشید: لازم نیست روزهای تعطیل نان برنجی بپزید و خودتان کره بگیرید. درعوض مانیکور کنید و غذای آماده بخرید.